هميشه مست ...
اي از عشق پاکمان هميشه مست .........من تورا آسان نياوردم به دست
بارها اين کودک احساس من ........زير بارانهاي اشک من نشست
من تو را آسان نياوردم به دست
در دل آتش نشستن کار آساني نبود ..... راه را بر اشک بستن کار آساني نبود
با غروري هم قد و بالاي بام آسمان ...... بارها در خود شکستن کار آساني نبود
بارها اين دل به جرم عاشقي ........ زير سنگيني بار غم شکست
من تو را آسان نياوردم به دست
در بدست آوردنت .. بردباريها شده .. بيقراريها شده .. شب زنده داريها شده
در بدست اوردنت پايداريها شده ... با ظلم و جور روزگار .. نا سازگاريها شده
اي از عشق پاکمان هميشه مست ......... من تورا آسان نياوردم به دست
بارها اين کودک احساس من زير بارانهاي اشک من نشست
من تو را آسان نياوردم به دست
من تو را آسان نياوردم به دست
سه شنبه 15 مهر 1387 - 11:49:39 PM